منوی اصلی
مطالب پیشین
موضوعات وبلاگ
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
نویسندگان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
درباره

به وبلاگ مؤسسه قرآنی صاحب الزمان(عج) خلیل شهر خوش آمدید.
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 544
بازدید کل : 193490
تعداد مطالب : 132
تعداد نظرات : 238
تعداد آنلاین : 1


إتَّقِ شَرَّ مَنْ أحْسَنْتَ اِلَیْه

 

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:

از شرّ کسی که به او احسان می کنی بر حذر باش.         (اتَّق شرِّ من احسنت الیه)

دهخدا تمثیل: «گفت حق است این ولی ای سیبویه// اتق شر من احسنت الیه»

جلال‌الدین محمد بلخی مشابه: «سزای نیکی بدی است.»

مشابه: «با هرکه دوستی خود اظهار می‌کنم// خوابیده‌ دشمنی است که بیدار می‌کنم»

استاد جعفری تبار در توضیح این حدیث می فرمودند:

دنیا طلب ها از این جور جمله ها طوری استفاده می کنند که تو جیهی برای خسّت و احتیاطات نابجای خودشان در خدمت به دیگران باشد و مثلا می گویند چرا باید برای آدم های قدر نشناس کار کنیم؟! امّا حضرت با این جمله می خواهند بفرمایند احسان کنید ولی بدانید

اکثر مردم ناسپاسی خواهند کرد.

لذا فقط بخاطر رضای خداوند کمک کنید و توقع کوچکترین تشکری را از کسی نداشته باشید.



REZVAAN.BLOG.IR










آقای ظریف دمتون گرم .واقعا خسته نباشید.بالاخره بعد این همه سال کشمکش تحریم شکست 










...أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ  (غافر-44)

...من كار خود را به خدا مى‏سپارم، زيرا خداوند به (حال) بندگان بيناست.

…I entrust God with my affairs. God is well aware of His servants.(44-Ghafer)

كارها را به كسى بسپاريم كه به حال ما آگاهى كامل داشته باشد.  توكّل بر خداوند و تفويض كارها به او، پاسخ سريع الهى را به دنبال دارد. (                        تفسير نور، ج‏10، ص: 261)

 










مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ (شوری-20)

هر كس كشت آخرت بخواهد (بذر عمل براى محصول آخرت بكارد) بر كشت او مى‏افزاييم (حد اقل بهاى تفضّلى را ده برابر بهاى عادله مى‏دهيم)، و هر كس كشت دنيا بخواهد (عمل به قصد دنيا كند، ما طبق تقدير خود) از آن به او مى‏دهيم و ديگر او را در آخرت نصيبى نخواهد بود.

We shall increase the harvest of those who seek a good harvest in the life hereafter. However, those who want to have their harvest in this life will be given it but will have no share in the hereafter.(20- Shura)

شرح : اين مطلب محقق است كه آيات قرآنى عبرت و اعتبار به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراين آيه شريفه شامل باشد عموم مكلفين را تا قيامت و آگاهى است به آنكه هر كس به نيت آخرت از روى ايمان و اعتقاد صحيح عملى بجا آورد، هم در آخرت ثواب و هم در دنيا امورات او اصلاح شود.

در مجمع- از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است: و هر كه به نيت دنيائى عمل نمايد، خداى تعالى جمعيت او را به تشتت و پراكندگى بدل گرداند و فقر را نصب العين او سازد و خير دنيا به او نرسد مگر آنچه براى او مقدر شده باشد. و هر كه به نيت آخرت عمل كند، خداى تعالى در دنيا پراكندگيهاى او را جمع فرمايد و دل او را بى‏نياز گرداند از غير و دنيا به او اقبال كند. (تفسير اثنا عشري، ج‏11، ص: 413).

در كافى ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده گفت از حضرت صادق (ع) معناى آيه را سؤال نمودم فرمود خداوند بر ولايت امير المؤمنين (ع) لطف ميكند مجددا عرض كردم معناى جمله «يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ» چيست؟ فرمود مراد معرفت امير المؤمنين (ع) و ائمه ميباشد و «نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» يعنى به بركت ولايت آل عصمت معرفت مؤمنين را زياد مى‏كنيم عرض كردم «ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ» يعنى چه؟ فرمود براى كسانى كه ترك دوستى ما آل محمد (ص) نموده‏اند در دولت حقه حضرت قائم عجل اللّه تعالى فرجه نصيبى نيست. (تفسير جامع، ج‏6، ص: 204)

اللهم اجعل لنا نصيبنا من دولة الحق بحق الحق و بحق من جاء من الخلق بالحق.

تذکر (به خودم): ای خدا به من و همه دوستان اهل بیت (ع) توفیق بده که نیتمون فقط و فقط جلب رضایت تو باشه.










اللَّهُ لَطيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ (شوری-19)

خداوند به بندگانش نرم رفتار و سهل‏گير و دقيق النظر است، هر كس را بخواهد روزى (معنوى جان، و مادى تن) مى‏بخشد، و او نيرومند و مقتدر شكست‏ناپذير است.

God is kind to His servants. He gives sustenance to whomever He wants. He is All-powerful and Majestic.(19- Shura)

 

نکته:( قابل توجه بعضی ها) خداوند  هر کس را که بخواهد روزی می دهد.










 

قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (زمر-53)

بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه‏] بر خود، تجاوز كار بوده‏ايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مى‏آمرزد،  زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

(Muhammad), tell my servants who have committed injustice to themselves," Do not despair of the mercy of God. God certainly forgives all sins. He is All-forgiving and All-merciful."(53-AL-Zomar)

طبرسى از پيغمبر اكرم (ص) روايت كرده فرمود اين آيه را از تمام دنيا بيشتر دوست دارم و نميخواستم همه دنيا براى من باشد و اين آيه نازل نشود.

و از امير المؤمنين (ع) روايت كرده فرمود در قرآن آيه‏اى از آيه قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ اميدوار كننده‏تر و مطبوع‏تر وجود ندارد.

در كافى ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده گفت حضرت صادق (ع) فرمود خداوند شما شيعان را در قرآن آنجا كه ميفرمايد قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ ذكر كرده قسم بخداوند كه در اين آيه غير شما را اراده نفرموده است و اين آيه در باره فرزندان حضرت فاطمه (ع) و شيعيان امير المؤمنين (ع) بتنهائى نازل شده و اينحديث را اين بابويه و محمد بن عباس و ديگران نيز روايت كرده‏اند. (تفسیر جامع، ج 6، ص 86)

پيام‏ها:

1- قوانين و احكام الهى در حد اعتدال است و نافرمانى مردم، تجاوز از حدّ اعتدال است. «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» 2- در بخشش الهى نوع گناه و مقدار آن تفاوتى ندارد. «الذُّنُوبَ جَمِيعاً» 3- يأس از رحمت الهى جايز نيست. «لا تَقْنَطُوا» 4- آمرزش گناه اقتضاى رحمت خداوند است. «رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ» 5- اميد به مغفرت زمينه آمرزش است. «لا تَقْنَطُوا ... إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ» 6- اين خداوند است كه همه لغزش‏ها را مى‏بخشد. «إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ» به جاى «انه الغفور» (تفسیر نور، ج10، ص 188)

روزى يكى از اصحاب خدمت رسول آمد گريان، حضرت پرسيد: چرا گريه مى‏كنى؟ گفت: جوانى بر در ايستاده گريان، از بسيارى گريه مرا به گريه درآورده. فرمود او را آوردند، پرسيد: چرا گريانى؟ گفت: از گناه خود و خشم خدا مى‏ترسم. فرمود: موّحدى يا مشرك؟ گفت: موّحد هستم. فرمود: گريه مكن كه خدا تو را مى‏آمرزد اگرچه مثل هفت آسمان و هفت زمين گناه كرده باشى. گفت:

گناه من عظيم‏تر است. فرمود: گناه عظيم خداى، كريم بيامرزد، بعد فرمود: اى جوان بگو گناهت چيست؟ گفت: شرم دارم زيرا گناه من از عرش عظيم‏تر و از كرسى ثقيل‏تر. حضرت فرمود: گناه تو عظيمتر است يا خدا؟ گفت: خدا.

فرمود: خداى عظيم گناه عظيم را بيامرزد، بگو چه گناه كردى كه به اين مرتبه نوميد شدى از مغفرت خدا؟ گفت: يا رسول اللّه من نبّاش بودم و هفت سال قبر مى‏شكافتم و كفن مرده‏ها را مى‏بردم. اتفاقا روزى دخترى از انصار وفات و من قبر او را شكافتم و كفن او را بيرون كردم، شهوت نفسانى بر من غلبه، با او مواقعه نمودم، چون فارغ شدم آوازى آمد كه: اى جوان، واى بر تو از ديوان يوم الدين انديشه نكردى، مرا برهنه كردى و اين رسوائى به من نمودى در جرگه مردگان مرا پليد كردى، نزد خدا و رسول چه جواب دهى؟

چون حضرت اين سخن شنيد، فرمود: اين فاسق را بيرون كنيد كه از او به جهنم نزديكتر نيست (امر حضرت به جهت اضطراب او بود تا مستوجب رحمت شود) جوان بيرون آمده روى به بيابان نهاد، شب و روز تضرع مى‏كرد آخر گفت: خدايا به حق انبياى مرسل توبه مرا قبول فرما و از من بگذر؛ اگر توبه من قبول است پيغمبر خود را بفرما و الّا آتشى بفرست تا مرا بسوزاند. جبرئيل نازل كه خدا فرمايد توبه جوان را قبول نمودم و از او درگذشتم، او را بازطلب اعلام نما، حضرت او را طلبيد مژده مغفرت را به او رسانيد. (تفسير اثنا عشري، ج‏11، ص: 258)










أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (زمر-52)

آيا ندانسته‏اند كه خدا رزق و روزى را براى هر كه بخواهد وسعت مى‏دهد يا تنگ مى‏گيرد؟ بى‏ترديد در اين [اندازه‏گيرى‏] براى مردمى كه ايمان دارند، نشانه‏هايى [از حكمت و مصلحت خدا] ست.

Did they not know that God determines and increases the sustenance of whomever He wants? In this there is evidence (of the truth) for the believing people. (52- AL-Zomar)

 










فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (زمر-49)

پس چون انسان را آسيبى رسد، ما را [براى برطرف كردنش‏] بخواند، سپس هنگامى كه [براى برطرف شدن آسيب‏] از سوى خود نعمتى به او مى‏دهيم، مى‏گويد: فقط آن را بر پايه دانش و كاردانى خود يافته‏ام! [چنين نيست كه مى‏پندارد] بلكه آن نعمت آزمايشى است [كه آيا به خاطر آن سپاس گزارى مى‏كند يا به طغيان برمى‏خيزد؟] ولى بيشتر آنان [به اين واقعيت‏] معرفت و آگاهى ندارند.

When the human being is afflicted with hardship, he cries out to us for help. When we grant him a favor, he says," I knew that I deserved it." In fact, it is only a test for him, but most people do not know this. (49-AL-Zomar)

اين مقتضاى طبع هر انسانى است كه به پيروى هواى نفس گرايش دارد و به نعمت‏هاى مادى و اسباب ظاهرى پيرامونش مغرور است، پس انسان طبعا هم فراموشكار است، هر وقت دچار گرفتارى شود، متوجه پروردگارش گشته و او را به خلوص مى‏خواند و چون پروردگارش نعمتى به او ارزانى بدارد، آن نعمت را به خودش نسبت مى‏دهد، و مى‏گويد هنر خودم بود و پروردگارش را فراموش مى‏كند، و نمى‏داند كه همين خود فتنه‏اى است كه با آن امتحانش مى‏كنند. (ترجمه تفسیر المیزان- ج17 ص 414)

پيام‏ها:

1 انسان موجودى آسيب‏پذير است. «مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ» 2 انسان به قدرى عاجز است كه به مجرّد رسيدن خطر فرياد مى‏زند. «مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا» 3 تلخى‏ها، نتيجه‏ى عملكرد انسان و مايه‏ى آزمايش است، ولى نعمت‏ها لطف الهى است. «مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ ... خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا» 4 فشارها و حوادث انسان را به ناتوانى خود معترف و فطرت خداجويى را در انسان بيدار و شكوفا مى‏كنند. «فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا» 5 نيايش خالصانه سبب جلب رحمت خداست. «دَعانا ... خَوَّلْناهُ نِعْمَةً» 6 رفاه و آسودگى، بستر غفلت و غرور است. «خَوَّلْناهُ نِعْمَةً ... إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ» 7 انسان، موجودى ناسپاس است. «خَوَّلْناهُ نِعْمَةً ... إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ» 8 آنچه مورد انتقاد است ناديده گرفتن لطف خداست، نه آنكه علم و دانش در رشد و توسعه زندگى بى‏اثر است. «قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ» 9 بيشتر مردم نمى‏دانند كه نعمت‏ها و تلخى‏ها وسيله آزمايش هستند تا سپاسگزار و ناسپاس از هم شناخته شوند. «بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ». (تفسیر نور- ج 10- ص 184)

 










...وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ (محمد-38)

...و خداست كه بى‏نياز است و شماييد كه نيازمنديد، و اگر (از دين او) روى برتابيد به جاى شما گروه ديگرى را مى‏آورد، آن گاه آنها مانند شما نخواهند بود.

…God is Self-sufficient and you are poor. If you were to turn away from Him, He would just replace you with another people, who will not be like you. (Muhammad-83)

تفسیر:

و در الدر المنثور آمده كه: عبد الرزاق، عبد بن حميد، ترمذى، ابن جرير، ابن ابى حاتم، و طبرانى- در كتاب اوسط- و بيهقى- در كتاب دلائل- همگى از ابو هريره روايت كرده‏اند كه گفت: روزى رسول خدا (ص) اين آيه را تلاوت كرد:" وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ" مردم پرسيدند: اى رسول خدا اين قوم چه كسانى هستند كه اگر ما پشت به دين كنيم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟

رسول خدا (ص) دست به شانه سلمان زد و فرمود: اين و قوم اين مرد است، به خدايى كه جانم به دست او است، اگر ايمان به خدا را در ثريا آويزان كرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند .

مؤلف: الدر المنثور اين روايت را به طرقى ديگر به همين عبارت از ابو هريره نقل كرده است، و همچنين مثل آن را از ابن مردويه از جابر آورده.

و در مجمع البيان مى‏گويد: ابو بصير از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله" إِنْ تَتَوَلَّوْا" فرمود: اى گروه عرب اگر به دين خدا پشت كنيد" يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ" خداوند به جاى شما قومى ديگر قرار مى‏دهد، يعنى موالى همين اقوامى كه امروز از آنان برده گيرى مى‏كنيد .

و در همان كتاب از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: به خدا سوگند خدا آن كار را كرد، و به جاى عرب، موالى را كه بهتر از ايشان بودند گذاشت.










وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (زمر-45)

و هنگامى كه خدا به يگانگى ياد مى‏شود [و نامى از معبودانشان به ميان نمى‏آيد] دل‏هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، نفرت پيدا مى‏كند و چون يادى از معبودان ديگر به ميان مى‏آيد، ناگاه مسرور و شاد مى‏شوند!

When one God is mentioned, the hearts of those who do not believe in the Day of Judgment begin to shrink, but when the idols are mentioned, they rejoice. (45-AL-Zomar)

نکته: گرچه مخاطبان اين آيه كسانى هستند كه به آخرت ايمان ندارند، امّا در ميان مسلمين نيز افرادى هستند كه از اسلام ناب نگرانى و تنفّر دارند، همين كه مى‏گوييم: «قصاص، قانون الهى است» چهره‏شان درهم مى‏شود، ولى همين كه مى‏گوييم: «حقوق بين الملل» لبخند مى‏زنند. (تفسیر نور،ج10، ص 180)

همچنین وقتی سخن از خدا و پیامبر و یا به قول معروف قال الباقر و قال الصادق باشد یا نمی‌پذیرند و یا به اکراه می‌پذیرند ولی اگر بگویی فلان دانشمند و یا پرفسور فلان و یا فلان شخصیت معروف (داخلی یا خارجی) چنین فرموده با جان و دل می‌پذیرند.

 










ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (فاطر-2)

چون رحمتى را خدا براى مردم بگشايد، بازدارنده‏اى براى آن نيست، و چون بازدارد، بعد از او فرستنده‏اى برايش وجود ندارد، و او تواناى شكست‏ناپذير و حكيم‏است.

No one can withhold whatever mercy God grants to the human being, nor can one release whatever He withholds. He is Majestic and All-wise. (2-Father)

چشمداشت به غير خدا بيهوده است، اگر او نخواهد هيچ قدرتى كارايى ندارد. تفسیر نور، ج9، ص 473










وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً (کهف- 23) إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسيتَ وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً (کهف-24)

و هرگز درباره چيزى مگو كه: من فردا آن را انجام مى‏دهم،  مگر اينكه [بگويى: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان‏شاءاللَّه را] از ياد بردى، پروردگات را ياد كن و بگو: اميد است پروردگارم مرا به چيزى كه از اين به صواب و مصلحت نزديك‏تر باشد، راهنمايى كند.

Never say of something," I shall do it tomorrow," without adding," if God wills." Recall your Lord if you forget to do something. Say," I hope that my Lord will provide me better guidance." (23, 24- AL-Kahf)

پيام‏ها: ( تفسیر نور، ج7، ص 159 )

 

1-       در سخن گفتن و تصميم‏گيرى خدا را فراموش نكنيم. «وَ لا تَقُولَنَّ» ...

2-       هرگز خود را مستقل از خدا ندانيم و بطور قطع از انجام كارى هر چند كوچك، در آينده خبر ندهيم. «لا تَقُولَنَّ ... إِنِّي فاعِلٌ» ...

3-       به امكانات و توان خود تكيه نكنيم، كه فراهم بودن مقدّمات، تضمين كننده انجام قطعى كار نيست. «لا تَقُولَنَّ ... إِنِّي فاعِلٌ» ...

4-       در آنچه هم يقين داريم، بايد «إِنْ شاءَ اللَّهُ» بگوييم.

5-       انسان پيوسته نيازمند خداست و در هر كارى بايد خود را وابسته به اراده‏ى الهى بداند. «لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ» ...

6-      جبران از دست رفته‏ها لازم است. «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ»

7-      پيامبران نيز به تعليم و هدايت الهى نياز داشته‏اند. «قُلْ عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي»

8-      اظهار اميدوارى به امدادهاى الهى، از شيوه‏هاى صحيح دعاست. «عَسى‏» ...

9-      هدايت مراحلى دارد و همه‏ى آنها به دست خداوند است. «أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ» ...

10-  بايد راه ميان‏بُر و نزديك‏ترين راه به حقّ و صواب را پيدا كرد. «لِأَقْرَبَ مِنْ هذا» ...

11-  رسيدن به رشد برتر، آرزوى انبياست. «عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ» ...










...فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى‏ طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ ... (کهف- 19)

پس يكى از خودتان را با اين پولتان به شهر روانه كنيد و او بايد با تأمل بنگرد كدام‏يك [از مغازه‏داران شهر] غذايش پاكيزه‏تر است ( يعنى بنگرد كه طعام چه كس حلال‏تر است) تا از آن براى شما روزيى بياورد...

Now send one of  you with this silver(coin ) of yours to the city, then  let  him  see which of  them  has  purest  food, so let him bring you provision from  it... -19- Kahf

نکته:  وارستگان مؤمن هر غذايى را نمى‏خورند، نوع غذا و مقدار برايشان مطرح نيست، پاك و حلال بودن مهم است. تفسیر نور،ج 7، ص 154










از تو به یک اشاره .... از ما به سر دویدن

 چقدر این شعار رو شنیدیم اما درعمل ندیدیم که هیچ، بلکه عکسش رو هم مشاهده کردیم. چقدر از منویات رهبرعزیزمون رو زیر پا گذاشتیم، البته اینا برامون عادت شد، اینا که چیزی نیست، ما قرآن رو هم نادیده می گیریم و آیاتش رو زیر پا له می‌کنیم. بعدش هم دو قورت و نیممون هم باقیه که ما مسلمان که سهله، مؤمن واقعی و گوش به فرمان سید علی و سرباز واقعی حضرت حجت هستیم – تازه اگه ادعا نکنیم که جزو 313 تا باشیم - ... بگذریم...

از اینکه قرآن به شدت ما رو از غیبت کردن نهی می‌کنه همه ما به خوبی مطّلعیم و آیاتش رو هم حفظیم، رهبر معظم انقلاب هم در این باره می فرمایند که ما نمی‌توانیم به این بهانه که می‌خواهیم جامعه را اصلاح کنیم، پس شخصی را یا یک جریانی را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهيم و غيبت كنيم. و در ادامه می‌فرمایند که «واقعاً يكى از چيزهائى كه ما همه‌مان [باید توجه كنیم]، به مردم هم بايد بگوئيم، ياد بدهيم كه توجه بكنند اين است كه: به صرف توهم اين كه حالا اين كار مصلحت دارد، دستشان را، يا قلمشان را، يا وبلاگشان را آزاد نكنند كه هر چه به ذهنشان آمد، آن را بگويند؛ اينجور نيست، چون وسائل مدرن امروز، همه مشمول همين حكم است. يعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن كاغذ است، كتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غيبت شامل همه‌ى اينها ميشود؛ يعنى ملاك استماع در اينها وجود دارد مسلّماً. شنيدن به گوش خصوصيتى ندارد، خواندن تو نامه هم عين همان است كه ما در بحث استماع اين را تأكيد كرديم و عرض كرديم.»

حالا مردونه بریم ببینیم تو اون سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که دم از ولایت و جان بر کف بودن و گوش به فرمان رهبری و از تو به یک اشاره و .... می زنن، چه خبره... واویلا!!

حالا وجداناً ما اصلاً اشاره می‌فهمیم چیه؟ رهبر عزیزمون فریاد می‌زنن ما عمل نمی‌کنیم، حالا اگه اشاره کنند ما چکار می‌کنیم، الله اعلم.

رهبر عزیزمون در درس خارج فقه به تاریخ 7/10/1389 در ذیل بحثِ موارد استثناء از حكم حرمت غیبت، در پاسخ به سؤالی پیرامون صدق غیبت در مواردی چون ذكر در نوشته، وبلاگ یا ضبط صوت و تصویر و انتقال آن، به نكات مهمی در تبیین احكام آن اشاره فرمودند که در ادامه مطلب متونید بخونید.










رییس جمهور عبایش را که از شانه راستش سُر خورده بود درست کرد و گفت: « بگو پسرم. چه خواهشی؟» -آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند! -چرا پسرم؟

 

 

 










بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (سوره غافر آیه 56)

حضرت باقرعليه السّلام در اين آيه فرمود: زود است نشان داده شود شما را در آخر الزمان آياتى، از آن جمله دابة الارض كه مراد وجود امير المؤمنين عليه السّلام است، و ديگر دجال و نزول عيسى بن مريم و طلوع شمس از مغرب، مراد ظاهر شدن ولىّ عصر، امام زمان، قائم آل محمّد پسر امام حسن عسكرى عجل اللّه تعالى فرجه می‌باشد كه از طرف مكه ظهور نمايد و دنيا را پر از عدل و داد فرمايد، بعد از آنكه از جور و كفر پر شده باشد. اللهم اجعلنا من انصاره.

تفسير اثنا عشري، ج‏3، ص: 261

اللّهم صلّی علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم










إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَريباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَني‏ كُنْتُ تُراباً (سوره نبأ، آیه 40)

ما شما را از روز عذاب كه نزديك است ترسانيده و آگاه ساختيم روزى كه هر كس هر چه (از نيك و بد) كرده در پيش روى خود حاضر بيند و كافر در آن روز (از فرط عذاب) آرزو مى‏كند كه اى كاش خاك بود (تا چنين به آتش كفر خود نمى‏سوخت)

We've scared you and made ​​you aware that the day of doom is near.Anyone who has done that day (the good and bad) and now sees in the himself unbelievers will wish that day (of the severity of punishment) that I was a dust (not to fuel the fire of their disbelief)                        Qur'an, Sura Naba, verse 40










عياشى به سند خود روايت كرده از حضرت باقر عليه السّلام در معناى آيه «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ ...» (81 آل عمران)

فرمود خداوند از شيعيان عهد گرفته براى ولايت ما موقعى كه در عالم ذر حاضر فرمود و بعد از آنكه عهد گرفت از آنها به ربوبيت خود و نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خاتم و خداوند ارواح شيعيان ما را دو هزار سال قبل از اجسادشان خلق فرموده و ما آنها را مى‏شناسيم و نيز روايت كرده از زراره به سند خود گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم، آيا زمانى كه خداوند در عالم ذر از مردم عهد و ميثاق گرفت مشافهه‌ای بود؟ فرمود بلى اى زراره تمام آنها در حضور خداوند قرار گرفته بودند كه از آنها اقرار بوحدانيت و خدائى خود و نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت ما ائمه گرفت، آنگاه ضمانت روزى آنها را فرمود و اين جلوه و شهود را از خاطر آنها محو نمود و معرفت و شناسائى خويش را در دل آنها ثابت و مستقر گردانيد.










در آیه 80 سوره هود آمده است:قالَ لَوْ أَنَّ لي‏ بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى‏ رُكْنٍ شَديد.

على بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه
 «القوة القائم عليه السّلام و الركن الشديد ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا»
بنا برين معنى آيه كريمه اينست كه: كاشكى مرا قوت قائم آل محمد مي بود يا آنكه پناه مي بريم به أصحاب صاحب قوت و قدرت آن حضرت كه تا دفع شما مي كرد.










صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

فاطر،موسسه قرآنی صاحب الزمان خلیل شهر،سلوک گمنامی،یادمان شهدا،رهبر،ژنو،،جان کری،اوباما،قرار داد هسته ای،مهد کودک،شهرداری خلیل شهر،شهرداری بهشهر،موسه قرآنی ملامحبه،رباط،تکواندو،